Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-04-29@12:35:37 GMT

مروری بر تاریخچه سینما در ایران

تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۹۹۹۵

مروری بر تاریخچه سینما در ایران

بیست و یکم شهریور ماه سال 1379 که مصادف بود با صدمین سال ورود سینما به ایران «روز ملی سینما» نام گرفت. به بهانه این روز در مطلب پیش رو مروری تاریخی بر سینمای ایران از آغاز تا به امروز خواهیم داشت.

ایران اکونومیست-مظفرالدین شاه قاجار در سفرش به فرانسه برای اولین بار با دستگاه سینما توگراف آشنا شد و در پی این آشنایی به میرزا ابراهیم خان صحاف باشی دستور داد تا این دستگاه را خریداری کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به این ترتیب در سال ۱۲۷۹ هجری شمسی نخستین دستگاه سینماتوگراف وارد ایران شد که آغازگر تاریخ سینمای ایران است.

نخستین تصاویری که این دستگاه ضبط و پخش کرد، تصاویر کارناوال‌ها و جشنواره‌های فرنگی بود که میرزا ابراهیم خان صحاف باشی با این دستگاه ضبط کرده بود. میرزا ابراهیم خان در سال ۱۲۸۳ اولین محل پخش فیلم تهران را در خیابان چراغ گاز افتتاح کرد و اولین اعلان مربوط به سینما در سال ۱۲۸۷ هجری شمسی در جراید به چاپ رسید.

نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ درست پنج سال بعد از اینکه برادران لومیر سینما را اختراع کردند، کاتولیک‌های تبریزی «سینما سولی» را در شهر تبریز تأسیس کردند؛ ولی به دلیل در دسترس نبودن فیلم‌های جدید این سالن در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد. نخستین فیلم سینمایی ایران «اوانس اوگانیانس» در سال ۱۳۰۹ اولین فیلم سینمایی ایران را با نام «آبی و رابی» ساخت. تا قبل از آن بعضی از سینما‌های تازه تأسیس شده فیلم‌های غربی را با زیرنویس فارسی نمایش می‌دادند. بعد از آن در سال ۱۳۱۲ شخصی به نام «اردشیر ایرانی» با همکاری «عبدالحسین سپنتا» اولین فیلم ناطق ایرانی را به نام «دختر لر» در شهر بمبئی هندوستان ساخت و این فیلم مقدمات ساخت سایر فیلم‌های ایرانی را فراهم کرد.   اردشیرخان ارمنی «آرداشس باتماگرایان» معروف به اردشیر خان ارمنی اولین کسی بود که در سال ۱۲۹۱ هجری شمسی توانست در خیابان علاءالدوله سالن سینما باز کند و با پخش سریال‌های تارزان به محبوبیت برسد. درک فیلم‌های خارجی در آن زمان برای مردم عوامی که زبان خارجی نمی‌دانستد، بسیار مشکل بود. یکی از اقدامات مهم اردشیرخان ارمنی استخدام یک مترجم بود که جملات فیلم را به صورت همزمان برای تماشگران به فارسی ترجمه می‌کرد.   اردشیر خان همچنین با آوردن یک گروه از نوازندگان سر صحنه فیلم که به نواختن موسیقی متناسب با محتوای فیلم‌ها می‌پرداختند، در اقبال عمومی سینما برای مردم عامه تأثیر به‌سزایی داشت. او همچنین برای اولین بار در سالن سینما اقدام به ایجاد بوفه کرد و به تماشگران لیموناد می‌داد. اردشیر خان ارمنی در سال ۱۲۹۴ سالن «مدرن سینما» و در سال ۱۲۹۶ سالن «خورشید» را در تهران افتتاح کرد. تأسیس نخستین مدارس فیلم برداری در ایران «اوانس اوگانیانس» که در رشته سینما تحصیل کرده بود، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۹ اولین مدرسه هنرپیشگی را با سیصد نفر شرکت کننده در تهران تأسیس کرد که از میان آن‌ها تنها ۱۲ نفر این دوره را به طور کامل به پایان رساندند. اوگانیانس در دوره دوم شاخه‌های فیلم برداری، موسیقی، رقص، لباس و... را نیز به این کلاس‌ها اضافه کرد و توانست هنرجویان بیشتری را به خود جلب کند. حضور زنان در سالن سینما مصادف با بازگشت جوانان تحصیل کرده ایرانی از اروپا در زمان قاجار در حالی که سالن‌های سینما تحول پیدا کرده بودند، این جوانان تصمیم گرفتند تا سالن‌هایی مخصوص برای تماشای بانوان تأسیس کنند. یکی از این افراد کلنل علینقی وزیری بود که با همراهی خان بابا معتضدی اولین سالن اختصاصی سینما برای بانوان را تاسیس کرد. به این ترتیب سینما از طرف زنان نیز مورد استقبال قرار گرفت و این روند تا دوران پهلوی ادامه داشت. در سال ۱۳۱۴ و بعد از اجرایی شدن قانون کشف حجاب سالن‌های مخصوص زنان جمع شدند و از این پس مردان و زنان در یک سالن و در کنار همدیگر به تماشای فیلم می‌نشستند. سینما بعد از دوران قاجار

صنعت سینما که در ایران تحول زیادی پیدا کرده بود، در پایان دوران قاجار به دلیل مشکلاتی که برای واردات فیلم‌های جدید وجود داشت، دچار تکرار شد و بازار داغش را از دست داد و به رکود رسید. تغییر جو سیاسی در سال‌های آغازین حکومت پهلوی و وقوع جنگ جهانی دوم سبب شد تا سینمای ایران بیش از بیش دوران رکودش را تجربه کند. سینمای ایران از دهه ۲۰ تا دهه ۳۰ در دهه ۱۳۲۰ شرکت‌های سازنده سینمایی ایرانی کم کم شکل گرفتند و سینما در میان مردم عامه همگانی‌تر شد. در دهه ۱۳۳۰ سینمای ایران رو به پیشرفت گذاشت، تا جایی که پویانمایی وارد ایران شد و «اسفندیار احمدیه» در سال ۱۳۳۶ اولین فیلم کوتاه پویا نمایی را با نام «ملانصرالدین» در ایران ساخت. از فیلم سازان مطرح این دوره می‌توان به نام افرادی مانند شهلا ریاحی (نخستین زن کارگردان ایرانی) هوشنگ کاووسی، اسماعیل کوشان و ساموئل خاچیکیان اشاره کرد. سینمای ایران از دهه ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ این دهه را می‌توان دوران اوج سینمای ایران دانست. ساخت فیلم «گنج قارون» در این دوره سبب ابداع و گسترش فیلم‌هایی به سبک فیلم فارسی شد که مورد استقبال عامه مردم قرار می‌گرفت. کمی بعد داریوش مهرجویی با ساخت فیلم «گاو» و مسعود کیمیایی با ساخت «فیلم قیصر» تحولی بنیادی در این شیوه از فیلم سازی ایجاد کردند که به موج نوی سینمای ایران معروف شد. در همین دهه و در سال ۱۳۴۸ تشکیل کانون فکری کودکان و نوجوانان زمینه را برای ساخت فیلم‌های فرهنگی و به دنبال آن سینمای فرهنگی فراهم کرد.   سینمای ایران پس از انقلاب پس از وقوع انقلاب اسلامی سینمای ایران دچار تحولات فرهنگی شد. در این دوره به دلیل نبود ضوابط تدوین برای ساخت فیلم تا سال ۱۳۶۰ سینما دچار رکود شد. از سال ۱۳۶۲ به بعد فیلم سازی با توجه به قوانین و ضوابط جمهوری اسلامی ایران دوباره شکل گرفت و فیلم سازان جوان دهه ۵۰ مثل مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی و بهرام بیضایی با ساخته‌های درخشان خود بر روند فیلم سازی این دوره تأثیر به‌سزایی گذاشتند.

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: سینمای ایران سالن سینما خان ارمنی ساخت فیلم فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۹۹۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مروری بر آثار ایرانی در بینال ونیز/ آنجا که نگاه پایان می‌گیرد

خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ غرفه ایران در شصتمین بینال هنر ونیز از ظهر روز ۸ اردیبهشت ماه با حضور محمدرضا صبوری سفیر ایران در ایتالیا از غرفه ایران رسماً آغاز به کار کرد. در این دوره از بینال هنر ونیز، ۵ هنرمند ایرانی نقاش با موضوع «کودکان غزه» اثر دارند.

در بیانیه جمهوری اسلامی ایران در شصتمین بینال هنر ونیز با عنوان «هنر بدون مرز» و به قلم محمد خراسانی زاده رییس پاویون ایران آمده است:

«ما انسان‌ها فرزندان آدم و حوا همه از یک ریشه و یک خانواده‌ایم و برادران و خواهران یکدیگر محسوب می‌شویم. شادی‌ها و غم‌هایمان مشترک است، اندوه و درد و ستم دیدن هر ملتی برایمان تلخ است و موفقیت و شادکامی هر ملتی بدون تضییع حقوق دیگران برای همه شادی آفرین خواهد بود پس در چنین شرایطی چگونه می‌توانستیم بی تفاوت بمانیم و سکوت پیشه کنیم؟ پس اگر بنی آدم اعضای یک پیکرند باید زبان رسای هنر را به عنوان فریادی غضب آلود در اعتراض به این ظلم بی سابقه به کار می‌گرفتیم و با دست هنرمندان چیره دست و صاحب نام ایران اسلامی گوشه‌هایی از ستمی که بر هم‌نوعان مان می‌رود، نمایان می‌ساختیم. چنان که شاعر ایرانی سعدی شیرازی چنین سروده است:

بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

شعار «خارجی ها همه جا» در شصتمین دوسالانه هنر ونیز زمینه مناسبی را فراهم کرد که جمهوری اسلامی ایران عنوان بنی آدم اعضای یک پیکرند را برای نمایشگاه رسمی خود برگزیند تا یادآوری کند که به دور از هیاهوهای رسانه ای، هنری دارای ارزش والاتری است که شان انسان ها را محترم بشمارد و عدالت و شرافت و انصاف را به روشنی ترسیم کند.

در غرفه ایران کوشیده‌ایم تا مرزهای قراردادی بین کشورها را برداریم و از دریچه انسانیت بخشی از لحظه های اندوهناک تاریخ این روزهای بشریت را به تماشا بنشینیم، گاه با آثار تجسمی که نوآورانه و خلاقانه حرف هایی تازه برای گفتن دارند، گاه با چیدمانی که مخاطب را در موقعیتی متفاوت قرار می دهد، گاه با فناوری واقعیت مجازی که پدیده های فیزیکی را به چالش می کشد و گاه با تلألو تصویر در هنر آینه کاری ایرانی که همچون درخشش ستارگان در میانه کهکشان‌ها نور امید را برای روزگاری بهتر بر تاریکی های امروز دنیا می‌تاباند. البته همه این ها نمونه‌های کوچکی از هنر هنرمندان ایرانی است که مرزها را شکسته‌اند و پیامی است از وارثان تمدن هشت هزار ساله ایران که بر دیوارهای بنایی در شهر کهن ونیز برنشسته‌اند. آن روز فرا خواهد رسید که رنج‌ها و ظلم‌ها به پایان می‌رسد؛ مرزهای غیر واقعی فرو خواهد ریخت و همه انسان ها یک امت واحد خواهند شد.

این روزها کام همه جهانیان از آن چه بر مردم مظلوم و مقتدر فلسطین می‌گذرد، تلخ شده است. در این نقطه از دنیا جنایاتی شگرف در حال وقوع است که بهتر است نام آن را نسل کشی و جنایت علیه بشریت بگذاریم. کودکان بی پناه فلسطینی تنها به جرم این که در سرزمین مادری شان به دنیا آمده اند و فقط به این علت که فلسطینی هستند. روزهایشان را با بمب، موشک، کشتار، گرسنگی و آوارگی به شب می رسانند و شب هایشان را با ترس و واهمه می گذرانند.»

همچنین، امیر عبدالحسینی مدیر هنری، پژوهشگر و کیوریتور ارشد غرفه ایران در شصتمین بینال هنر ونیز متنی با عنوان «والایی؛ در سرزمینی که برای صلح آفریده شد» نوشته است:

«هنرمند به جای همه آنان سخن می‌گوید که قادر به سخن گفتن نیستند. این کلام آندره تارکوفسکی سینماگر نامدار روس است که هنرمند را به مثابه یک پیامبر می‌دانست؛ چرا که هنرمند «زیبایی» را همراه با آیینه‌ای اخلاقی می‌آفریند اما آن‌جا که هنرمند قادر به سخن گفتن نیست تکلیف چه خواهد بود؟ آنجا که موضوع بزرگتر از توان و داشته‌های هنرمند است، چه باید کرد؟ فرض کنید نویسنده‌ای، نقاشی یا فیلمسازی بخواهد عظمت و اندوه و ایثار مردم غزه را بیان کند. چنین چیزی شدنی است؟ هنرمند و نویسنده هر چه بکوشد نمی‌تواند اقیانوس این واقعه را آن‌گونه که رقم خورده در ظرف هنر و کلام بریزد. با این همه آموزه‌های ما تعریفی جامع تر از هنر ارایه می‌دهد و افعال بلند مرتبه ای را برابر با هنر می داند. در آرمان شهر فلاسفه غرب و شرق و نگاه فیلسوفان اسلامی هنری ارزشمند است که فضایل والا به همراه داشته باشد و این فضایل همان است که در شهادت این نظر کرده‌های بهشت خداوند به زیباترین شکل نمایان شده است. آیا در شهادت هزاران کودک معصوم غزه چیزی جز دیدن موقعیت است. این نظریه توصیف تجربه های نامتناهی مانند ایمان، امید، شکوه، شگفتی ستایش، هراس مرگ و ... را شامل می‌شود و به امور فراموش ناشدنی تاب نیاوردنی و از همه مهمتر تفکر برانگیز اشاره دارد. از نظر لیوتار امر والا در نمایش امور نمایش ناپذیر معنا می‌یابد و به تصویرگری نوعی از احساس می‌پردازد که تخیل انسان قادر به درک عظمت و قدرت آن نیست.

از این منظر است که هنر نقاشان صاحب نامی چون مرتضی اسدی، کاظم چلیپا، غلامعلی طاهری، عبدالحمید قدیریان و مصطفی گودرزی اهمیت مضاعفی دارد و تجربه نابی از زیباشناختی «هنر والا» را به نمایش می‌گذارد. بازنمایی عنصر ناب هنری یکی از سه موضوعی است که کاندینسکی لازمه شکل گیری هر اثر هنری می‌داند. این نقاش و نظریه پرداز هنر، شرط دیگر را چنین می‌داند که هنرمند فرزند زمانه خودش باشد و اثر او بازتاب کاملی از تجربه هایش را منعکس کند. دارا بودن بیان و سبک فردی سومین خصوصیت اثر هنری از دیدگاه کاندینسکی است. سه ویژگی مهمی که در آثار این هنرمندان نقاش نمایان است تا تصویری از «والایی» را به کودکان غزه و به آیندگان تقدیم کنند. این همان تفاوت «امر جمیل» و «امر جلیل» و به تعبیری هنر زیبا و هنر والا است که در اندیشه فلاسفه ای چون لیوتار مطرح شده است. از سخن این اندیشه گر قرن بیستم چنین بر می آید که وقایعی وجود دارد که احساس و ادراک می شود اما قابل بیان نیست و وظیفه هنرمند بازنمایی آن است.»

در ادامه گزارش، به قطعه شعر محمود درویش که کنار آثار هنرمندان قرار داده شده و پیشینه هنرمندانی که آثارشان در بینال هنر ونیز ارایه شده است، اشاره می‌کنیم.

جز قلبش چیزی نیافتند

مرتضی اسدی نقاش ایرانی است که پس از اخذ مدرک کارشناسی در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، تحصیلات تکمیلی خود را در رشته تصویرسازی در همان دانشگاه ادامه داد. سپس برای تحصیل در مقطع دکتری در رشته تاریخ هنر و باستان شناسی هنر اسلامی به دانشگاه پاریس سوربن رفت. اما سپس تحصیل را رها کرد و برای پایان دوره دکتری رشته پژوهش هنر به ایران بازگشت. اسدی به عنوان طراح و نقاش در نمایشگاه های گروهی و انفرادی بسیاری در ایران و سطح بین المللی شرکت کرده است. او برنده جایزه سوم طراحی تمبر پستی به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر در توکیو و برنده جایزه دوسالانه نقاشی جهان اسلام است. وی عضو هیات علمی دانشگاه هنر شاهد و عضو انجمن نقاشان ایران (AIP) است. وی دبیر و عضو هیات داوران جشنواره ها و رویدادهای هنری متعدد، استاد راهنما و مشاور پایان نامه های دانشگاهی بوده و با انتشارات هنری دانشگاهی همکاری داشته است.

تابلوی نقاشی مرتضی اسدی که همچون دیگر آثار اسدی تابلویی مفهومی است، هم به صورت اصل اثر نمایش داده شده و هم برای آن نمایشی ویژه در نظر گرفته شده است. همچنین قطعه شعر محمود درویش با عنوان «جز قلبش چیزی نیافتند» نیز در توضیحات این تابلو قرار دارد که شنیدنی هم است؛

سینه‌اش را تفتیش کردند

و جز قلبش چیزی نیافتند

قلبش را تفتیش کردند

غیرِ ملت‌اش چیزی نیافتند

صدایش را تفتیش کردند

به غیر اندوهش چیزی نیافتند

اندوهش را تفتیش کردند

جز زندانش چیزی نیافتند

زندانش را تفتیش کردند

جز خودشان را در بند نیافتند

و شب، شب بود

و آوازخوان، آواز می‌خواند ...

شهیدی است که شهیدی آن را حمل کند

مصطفی گودرزی هنرمند و پژوهشگر هنر ایرانی است. وی پس از اخذ مدرک کارشناسی در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به فرانسه رفت و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته هنرهای تجسمی از دانشگاه رن فرانسه دریافت کرد. سپس به طور همزمان ۲ دوره دکتری را به پایان رساند. پس از بازگشت به ایران به عضویت دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران درآمد و اکنون استاد گروه آموزش عالی است. وی علاوه بر نقاشی، در زمینه طراحی گرافیک، ساخت فیلم مستند، پژوهش، ترجمه و تالیف کتاب نیز فعالیت داشته است. گودرزی در موسسات مختلف هنری-علمی و فرهنگی حضور فعال دارد که از جمله آنها می‌توان به ریاست گروه هنرهای تجسمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران اشاره کرد. رییس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر ایران، مشاور هنری موزه هنرهای معاصر تهران، طراح و مشاور در چندین نمایشگاه داخلی و بین المللی، سردبیر چندین نشریه تخصصی هنری و ... تالیف کتاب، ترجمه و تحقیق از دیگر فعالیت های اوست.

در کنار اثر مصطفی گودرزی شعر محمود درویش با عنوان «شهیدی است که شهیدی آن را حمل کند» آمده است:

اگر از تو درباره غزه پرسیدند ...

بگو به آن‌ها:

در آن‌جا شهیدی است،

که شهیدی آن را حمل می‌کند،

و شهیدی از وی عکس می‌گیرد،

و شهیدی او را بدرقه می‌کند،

و شهیدی بر وی نماز می‌خواند

خانه‌ای که یک در دارد

کاظم چلیپا هنرمند سرشناس ایرانی تحصیلات هنری خود را در دانشکده هنرهای زیبای تهران آغاز کرد. او کارشناسی ارشد نقاشی خود را از دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا دریافت کرد و دکترای خود را به پایان رساند. کارشناس پژوهش هنر دانشگاه هنر شاهد پدرش مرحوم حسن اسماعیل زاده (چلیپا) از آخرین هنرمندان نهضت نقاشی قهوه خانه ای بود. چالیپا در نمایشگاه های بین‌المللی شرکت کرده و جوایزی مانند جوایز برس طلایی ژاپن را دریافت کرده است. او مدرس دانشگاه است و در رویدادهای هنری متعددی به عنوان عضو هیات داوران شرکت کرده است. چلیپا عضو هیات علمی دانشگاه هنر است. «آسمان چلیپا» و «رنگ خیال» ۲ فیلم مستندی هستند که بر اساس زندگی و آثار این هنرمند ساخته شده‌اند.

شعر محمود درویش بر اثر کاظم چلیپا با عنوان «خانه‌ای که یک در دارد» به شرح زیر است:

و دو پنجره

روی ساحل دخترکی است

و برای دخترک، خانواده‌ای

و برای خانواده، خانه‌ای

و خانه دو پنجره دارد و یک در ...

روی دریا ناوچه‌ای است

سرگرم شکار رهگذرانی

که بر ساحل قدم می‌زنند:

چهار، پنج، هفت

بر ساحل فرو می‌غلتند...

جیغِ دخترک از ساحل فراتر می‌رود

فراتر از شبی کویری،

اما پژواکی وجود ندارد

دخترک فریادی ابدی می‌شود

در اخبارِ فوری

که اکنون دیگر فوری نیست،

زیرا هواپیماها بازگشته‌اند

تا بمباران کنند

خانه‌ای که یک در دارد و دو پنجره!

آنجا که نگاه پایان می‌گیرد

غلامعلی طاهری هنرمند ایرانی دارای مدرک کارشناسی ارشد نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و یکی از بنیانگذاران دانشگاه شاهد است. طاهری در عرصه های هنری، فرهنگی و علمی، سمت های مختلفی به عنوان رییس موزه هنرهای معاصر تهران، قایم مقام دانشگاه شاهد، عضو هیات داوران مسابقات هنری، مؤسس انجمن علمی هنرهای تجسمی ایران و … داشته است. طاهری با ارایه سخنرانی‌های تخصصی و شرکت در نمایشگاه های انفرادی و گروهی متعدد در ایران و عرصه بین المللی حضور فعالی داشته است.

غلامعلی طاهری درباره اثرش که تاکنون جایی دیده نشده است، به خبرنگار مهر گفت: این تابلوی نقاشی تصویری از کودکان غزه را که در حال گریه در آغوش مادرشان هستند، خانه‌هایی که ویران شده‌اند و مادری که در حال فریاد زدن است و دستش رو به آسمان و در حال استغاثه است، نشان می‌دهد. از دور نیز تانک‌های اسراییلی در حال حمله هستند و تصویری غم انگیز از فاجعه غزه نمایش می‌دهد. این نقاشی رئال است و با فضایی تیره و رنگ‌های تیره کار شده است. من فکر می‌کنم برای بیان بسیاری از موضوعات، با حفظ جنبه‌های هنری، بیانی رئال بسیار مناسب است؛ به همین دلیل در حال حاضر آثارم را رئال خلق می‌کنم.

قطعه شعر محمود درویش با عنوان «آنجا که نگاه پایان می‌گیرد» برای این تابلو انتخاب شده که عبارت است از:

برادرانی داریم

دوست‌مان می‌دارند

تماشای مان می‌کنند

می‌گریند

و در خلوت خود می‌گویند:

«ای کاش این محاصره اینجا …»

کلام در گلو می‌ماند

و پایان نمی‌گیرد.

رهایمان نکنید

تنهایمان نگذارید

سلام خداوند بر فرزند شهیدت

عبدالحمید قدیریان هنرمند ایرانی دارای لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران است. قدیریان علاوه بر نقاشی، مجسمه‌ها، طراحی صحنه و لباس و آثار مستند متعددی ارایه کرده است. قدیریان طراحی صحنه و لباس بسیاری از فیلم‌های سینمایی و سریال های تلویزیونی را در کارنامه خود دارد که برای سریال «مریم مقدس» سیمرغ بلورین جشنواره بین المللی فجر را دریافت کرد. خانه سینما به او برای طراحی صحنه و لباس برای «ملک سلیمان» جایزه داد. وی همچنین عضو هیات داوران جشنواره‌های بین المللی فیلم فجر و مدیر اجرایی اولین مراسم افتتاحیه المپیک بانوان بوده است. قدیریان تالیف بسیاری از کتاب ها و انتشار مقالات متعدد و برگزاری نمایشگاه های انفرادی و گروهی در ایران و خارج از کشور را در کارنامه دارد.

در کنار اثر قدیریان، قطعه شعر محمود درویش با عنوان «سلام خداوند بر فرزند شهیدت» آمده است:

در محضر پدر،

به سوگ پسر نشسته‌ایم؛

«سلام خداوند بر فرزند شهیدت»

اندکی دیگر

میلاد یکی کودک را

شادباش می‌گوییم

کد خبر 6091769

دیگر خبرها

  • مروری بر آثار ایرانی در بینال ونیز/ آنجا که نگاه پایان می‌گیرد
  • از آمار فروش هفته گذشته چه می‌دانید؟/ پرفروش‌ترین اثر غیرکمدی
  • رابطه این فیلم با ماجرای قتل بابک خرمدین | اسم فیلم را عوض کردم تا...
  • ثبت رکورد پرمخاطب‌ترین روز سال برای «ملت» و «باغ کتاب»
  • عاشقانه شمس و مولانا رکورد کمدی‌ها را زد/تغییر ناگهانی دبیر اقوام
  • رکورد فروش روزانه سینما شکسته شد
  • استقبال بیش از ۱۸ هزار مخاطب از سینما‌های تصویر شهر
  • از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
  • اولین ملاقات سرمربی جدید با خبرنگاران: فردا ساعت ۹
  • آمار فروش فیلم‌های سینمایی در اولین هفته اردیبهشت/ «مست عشق» از «تمساح خونی» سبقت گرفت